
روانشناسی و مشکلات احساسی مهاجرت
دسترسی سریع
دلیل اصلی افسردگی در مهاجرت از دست دادن عزیزان و دوستان است.
حیات انسان برای نسلها تنها با عضویت به یک گروه ممکن بود و فردی که از گروه طردمیشد , شانسی برای بقا نداشت. اما انسان اکنون این توان را دارد که از گروهی که به آن تعلق دارد, جدا شود و در محیط دیگری زندگی کند. این جدایی از گروه, فرد را دچار اضطراب جدایی (separation anxiety) میکند.
مساله دوم , رویارویی با شرایط جدید در مهاجرت است.
شما اگر کاری را هر روز بهصورت عادت انجام دهید , استرسی را تحمل نمیکنید. رانندگی کردن در ابتدا استرسزاست , اما زمانی که به عادت تبدیل شد , استرسی ندارید. اما اگر قرار باشد در کشوری که فرمان ماشین , عکس کشور شماست رانندگی کنید , دوباره دچار استرس خواهید شد. مهاجرت عبارت است از روبه رو شدن ناگهانی با پدیدههای بسیار جدید و گاه غیرمنتظره که میزان تطابق انسان را به چالش میکشد.
سومین عامل روانشناسی مهاجرت،چالش میان آزادی و امنیت در انسان است.
آزادی و امنیت دو سر یک بردار هستند. هر چه انسان بیشتر بهدنبال آزادی باشد , امنیت کمتری احساس میکند. آزادی با خود قدرت انتخاب به همراه دارد و قدرت انتخاب بیشتر, مسئولیت و بالتبع اضطراب بیشتری بههمراه میآورد. فردی که نگهبان یک کارخانه است و وظیفهاش تنها باز و بسته کردن در است, اگرچه قدرت زیادی همانند مدیر کارخانه ندارد, اما مانند مدیر احساس تنش و اضطراب نیز ندارد. مدیر همواره در استرس و تنش انتخابهای خود است.
بنا به نظر اریک فروم:
انسان از آزادی گریزان است. زیرا آزادی مساوی با مسئولیت است و انسان از مسئولیت گریزان است. بنا بر این تعریف, فردی که مهاجرت میکند اگر در جهت فرار از مسئولیت مهاجرت کند (مانند کسی که بعد از جدایی از همسر مهاجرت میکند), سرنوشتش متفاوت با فردی است که با هدف رشد و مبارزه با شرایط مهاجرت میکند.
چنین فردی در هر جای دیگری نیز موفق خواهد بود. بهعبارت دیگر, فردی که بهدلیل بهدست آوردن امنیت مهاجرت میکند, سخت تر با شرایط کنار میآید تا فردی که بهجهت آزادی و پذیرفتن مسئولیتهای بیشتر مهاجرت میکند. در قیاس بین سطح هوش مهاجران و افراد دیگر در کشور مبدا دیده شده است که مهاجران از بهره هوشی بالاتری برخوردارند.
به علاوه مهاجران افرادی جسورتر با حس جاهطلبی قویتری هستند (این البته یک مقایسه بسیار کلیست و لزوماً بدین معنا نیست که شهروندانی که دست به مهاجرت نمیزنند, جسارت یا استعداد کمتری دارند). حس بالای مبارزهطلبی و توان بالاتر تحمل سختیها از موارد دیگریست که میتوان درباره مهاجران به آن اشاره کرد.
(برگرفته از دکتر س. امامی)