من امیران هستم و قراره در این مقاله براتون از انجام اجباری یک سفر کوتاه مابین ازمیر و استانبول بگم. البته این فقط یک سفرنامه عادی نیست چرا که در این داستان به کلی مدرک مورد نیاز جهت خرید ملک در ازمیر، زندگی در ترکیه و خصوصا در شهر ازمیر برای ما ایرانیان اشاره شده است. ضمن این که چندین و چند اداره، موسسه و لینک پر استفاده برای شما عزیزان نیز مشخص شده است. خب من در زمان نوشتن این مطلب تازه دو ماه است که به ترکیه و شهر ازمیر مهاجرت کردهام. و برای این که برسیم به موضوع اصلی مقاله لازمه کمی به پیش از این موضوع اشاره کنیم، یعنی کل این داستان سفر از ازمیر به استانبول اصلا از کجا شروع شد؟
من قبل از این که بیام ازمیر در ایران تصمیم به ترجمه مدارکام به زبان ترکی استانبولی گرفتم تا اینجا در ازمیر ترکیه برای انجام کارهای اقامت مشکلی نداشته باشم
مدارک برای اخذ شهروندی و یا اقامت موقت کشور ترکیه شامل این موارد بودند:
- ترجمه شناسنامه تمامی اعضای خانواده به زبان ترکی
- ترجمه قباله ازدواج
اینها مواردی هستند که اداره مهاجرت ترکیه برای دادن اقامت به شما نیاز دارد ضمن این که حتما باید توسط وزارت امور خارجه ایران و سفارت ترکیه در ایران تایید میشدند
من در ایران در یک شهر شمالی زندگی میکردم. با دفاتر ترجمه در شهر خودم و بعد در تهران تماس گرفتم کلی جواب سربالا شنیدم. درخواست هزینه بسیار زیاد و زمان بسیار طولانی برای تحویل ترجمه و مهر سفارت ترکیه در ایران!
ضمن این که باید اصل مدارک را پست میکردم و این کار به نظرم ریسک بالایی داشت. به هر صورت با دوستان مشاوره مهاجرت و بخش حقوقی در موسسه توران ازمیر مشورت کردم و آنها گفتند که میتونی اصل مدارک رو با خودت بیاری ازمیر. کنسولگری ایران در استانبول هراز گاهی میاد به ازمیر و شما همینجا مدارک رو تحویل میدی و ترجمهها براتون پست میشه. در بدترین حالت اگه اینجا نیومدن و شما زمان رو داشتید از دست میدادید یک روز میرید به استانبول و کار رو شخصا انجام میدید. من هم به این نتیجه رسیدم که همین کار رو انجام بدم
پس بار سفر را بستم و به همراه خانواده راهی ترکیه و شهر آرام و زیبای ازمیر شدم.
روزهای اول با کمک دوستان مجموعه توران ازمیر دربدر به دنبال پیدا کردن واحد مناسب و خرید آپارتمان در ازمیر بودیم. از شانس ….. ما درست زمانی به ازمیر رسیدیم که لیر نسبت به دلار نوسان بسیار بالایی داشت و فروشندگان ملک در ازمیر مثل مابقی شهرهای ترکیه همه نگران بودند که اگر ملک بفروشند ضرر نکنند! چیزی که در چند سال گذشته ما بارها و بارها در ایران تجربه کرده بودیم این بار نیز در شهر ازمیر و کل ترکیه در حال تجربه آن بودیم. اما به هر صورت ما (منظورم من و همسرم به همراه بچهها) تصمیم گرفته بودیم که به ازمیر ترکیه مهاجرت کنیم و آپارتمانمان در ایران را فروخته بودیم. پولمان به صورت لیر در حساب زراعت بانک ترکیه بود و باید هرچه زودتر ملک را میخریدیم چرا که لیر نسبت به دلار و حتی ریال در این برهه از زمان در حال کمارزش شدن بود. خوشبختانه ما چون شرایط را درک کردیم توانستیم طی همان سه چهار روز اول با پیگیری دوستان مشاور بخش املاک توران ازمیر خصوصا جناب علی هدایتی به واحد مدنظرمان برسیم. فروشنده آپارتمان نیز شخصی بود که جای دیگری ملکی را پیش خرید کرده و به صورت جدی به دنبال فروش آپارتمان فعلی خودش بود!
اما درباره مناطق ازمیر اجازه بدید این رو اضافه کنم:
ازمیر چندین و چند منطقه شهری بزرگ دارد و من در سفری که چندین ماه قبل و به عنوان سفر تحقیقاتی آمده بودم به این نتیجه رسیدم که منطقه کارشیاکا برای ما مناسب است. پس تصمیم مهمی که گرفتیم این بود که تمام تمرکزمان را روی املاک همین منطقه مسکونی ازمیر گذاشتیم. در حالی که میدانم خیلی از دوستان ایرانی خودشان را درگیر انتخاب بین چندین منطقه ازمیر میکنند مثل کُناک، بورنوا، بایراکلی، چیلی، نارلی دره، گوزل باغچه، مِنمِن و ……..
اما ما به پیشنهاد دوستان توران ازمیر که شعار برندشان هم این است:
«آسانسازی زندگی (برای ایرانیان) در ازمیر»
تمام تمرکزمان را در همان چند روز اولیه گذاشتیم روی منطقه کارشیاکا و حتی اگر بخوام بهتون جزئیات بیشتری بگم روی محله معروف ماوی شهیر
به هر صورت ما در سفر تحقیقاتی اولیه به ازمیر به یک ادراک نسبی از مناطق و محلهها رسیده بودیم و برایمان این که لوکیشن ملک کجا باشد خیلی اهمیت داشت. پس ما در منطقه کارشیاکا روی محله معروف ماویشهیر تمرکز کردیم. در محله معروف ماوی شهیر ازمیر سه تا از معروفترین مراکز خرید ازمیر وجود دارند که با آپارتمانی که ما خریدیم حدود ۱۰ دقیقه فاصله دارند
مرکز خرید لوکس ماویباغچهMAVI BAHCE
مرکز خرید سوپر لوکس هیل تاون HILL TOWN
یک نکته مهم!
شما اگر بخواهید در ترکیه شهروندی بگیرید باید حتما ملک را از یک شخص ترکیهای بخرید و نه از ملیتهای دیگر.
مساله دیگر هم این بود که ما باید ملک را از شخصی میخریدیم که مبلغ فروش را کامل به دولت نشان میداد. چه بسا که بسیاری از سازندگان ترکیهای و صاحبان ملک و آپارتمان در ترکیه برای این که مالیات زیادی ندهند راضی به این کار نیستند.
به هر صورت با رایزنیهای دوستان توران ازمیر ما توانستیم ملک مورد نظر را هم با تخفیف خوب و هم نشان دادن کامل قیمت توسط فروشنده خریداری کنیم.
بیعانه را دادیم و قراردادی مبنی بر تحویل آپارتمان و تسویه ۴۵ روزه در یک بنگاه مشاور املاک رسمی بستیم. حالا بماند که به دلیل نوسانات شدید دلار و ترس از بیارزش شدن پول، فروشنده، خانه را یک هفتهای به ما تحویل داد و ماهم بعد از حدود پانزده روز سند را به صورت قطعی به نام خودمان زدیم.
اینجا بود که تازه چالش جدیدی برای ما شکل گرفت
خب خانه جدید ما هرچند در مکان بسیار خوبی قرار داشت اما چون تازه ساز نبود بالطبع نیاز به تعمیرات جزئی داشت. از قبیل کارهای نجاری، نقاشی، تاسیسات و …..
و همینطور خرید مبلمان و لوازم خانگی همه میدانیم که حتی در ایران هم خرید مبلمان و لوازم خانگی نیز خود یک چالش است چه رسد به یک کشور خارجی؟
خوشبختانه دوستان ما در توران ازمیر برای اینها نیز فکر کرده بودند.
بخش مشاوره امور روزانه زندگی توران ازمیر اینجا وارد عمل شد.
دوباره همین شعار آسانسازی زندگی در ازمیر به کمک ما آمد
ما با یکی از مشاوران این بخش ارتباط گرفتیم و با پرداخت هزینهای بسیار معقول این دوست چندین روز با ما همراه شدند. قرار شد ما برای خرید مبلمان، وسایل خواب و وسایل چوبی به مرکز بازار کارابالار که بورس این موارد هست در شهر ازمیر برویم. دهها مغازه و نمایندگی برندهای مبلمان در ازمیر را گشتیم و موفق شدیم در همان روز اول که از قضا هوا بارانی هم بود تقریبا تمام موارد لازم را از چندین مکان مختلف خریداری کنیم. فقط برای اینکه به شما گفته باشم این بخش خدمات مجموعه توران ازمیر تا چه میزان به نفع ما بوده است به این مثال توجه کنید. در یکی از مغازهها که تختخواب، تشک و یک مبل یک نفره خریدیم که البته از برندهای معروف ترکیه هم بود با نام یاتاش مبلغ فاکتورمان حدود ۷۰۰۰ لیر شد. دوستی که از مجموعه توران ازمیر همراه بود برای ما تقاضای تخفیف کرد و توانست حدود ۱۰۰۰ لیر تخفیف بگیرد یعنی معادل بیش از دو برابر هزینه یک روز همراهی.
حالا این را بگذارید در کنار این که ما برای خرید مبلمان اصلی منزل هم تخفیف خیلی خوبی گرفتیم. برای خرید میز و صندلی آشپزخانه هم به همین صورت و سایر خریدها. ضمن این که تمام این موارد نیاز به هماهنگی زمان ارسال و نصب و …… دارند که با همراهی دوست دپارتمان خدمات زندگی توران ازمیر همگی با کمترین مشکل حل شدند. برای خرید لوازم خانگی بزرگ مثل یخچال فریزر، ماشین لباسشویی و ظرفشویی هم دوباره همین موضوع صدق میکرد. به هر حال خرید لوازم خانگی ما از فروشگاه بوش در بلوار گیرنه کارشیاکا انجام شد. مبلغ فاکتورمان حدود ۲۸۰۰۰ لیر بود که با تخفیف نقدی که همراهمان گرفت ما توانستیم ۲۵۰۰۰ لیر پرداخت کنیم. این هزینه شامل حمل و نصب رایگان کلیه کالاها داخل منزل بود. ضمنا واحد ما در طبقه چهاردهم یک برج بیست طبقه است.
هزینه حمل و نقل کالاهای بزرگ در ازمیر معمولا تا طبقه پنجم رایگان است اگر حتی از پله بیایند
اما اگر در طبقات بالاتری باشید باید پول و اجرت جرثقیل یا باربری را خودتان بدهید. خوشبختانه مجتمع ما آسانسورهای بزرگی داشت که با هماهنگی مدیریت و پرداخت وجهی معادل نصف شارژ یک ماهه همه را با آسانسور و کاملا رایگان دریافت کردیم.
خلاصه این که با کمک دوستان مشاور توران ازمیر مساله کارهای روزانه خانه تا حدود زیادی حل شدند
ضمنا برای این که شاید برای شما هم همین مسائل مهم باشند باید بگویم شما میتوانید برخی از لوازم خانگی برقی مثل تلویزیون جارو برقی، چایساز و …. را از فروشگاههای زنجیرهای مدیا مارکت بخریم
به طور مثال ما تلویزیون ۶۵ اینچ فیلیپس را به همراه جاروبرقی تفال و چایساز فیلیپس با تخفیف از همین مجموعه خریدیم. ناگفته نماند که قیمت این کالاها را در وبسایتهای فروش اینترنتی کالای معروف ترکیه مثل ترندیول یا هپسی بورادا که معادل دیجی کالای ما در ایران هستند نیز چک کردیم و از درست بودن قیمت مطمئن شدیم.
اکنون یک ماه از حضور ما در ترکیه و شهر ازمیر گذشته بود.
سند آپارتمان را با همراهی بخش حقوقی توران ازمیر با کمترین میزان دردسر به نام زده بودیم و حال باید به دنبال مدرک اقامت میرفتیم. سفر نیروهای کنسولگری ایران در استانبول هم که قرار بود به ازمیر بیایند با یک ماه تاخیر مواجه شد و ممکن بود از سه ماه زمانی که میتوانیم با ویزای توریستی در ترکیه بمانیم بگذرد. پس باید هرچه سریعتر فکری به حال ترجمه و مهرتایید مدارک میکردیم. تصمیم بر این شد که من به عنوان پدر و شوهر خانواده برای ترجمه و مهر مدارک راهی استانبول شوم. و اینجا بود که چالش جدیدی آغاز شد.
خب بهترین روش سفر از ازمیر به استانبول برای من کدام بود؟
زمینی یا هوایی؟
آیا برای رفتن به کنسولگری ایران نیاز به هماهنگی داشتم؟
برای زدن مهر تایید دولت ترکیه یا همان کایماکاملیک روی برگههای ترجمه چی؟
توجه کنید که تک تک این کارها برای شما به چالش مبدل میشوند خصوصا این که اگر مثل من و بسیاری از ایرانیان دیگر به زبان ترکی استانبولی تسلط نداشته باشید
پس قبل از انجام هرکاری گفتم که باید ببینم کنسولگری ایران چطور وقت میدهد و ما باید چه مدارکی را همراه داشته باشیم؟
سامانهای وجود دارد به نام سامانه میخک که وزارت امور خارجه ایران برای این منظور در نظر گرفته است
سامانه ترجمه مدارک و امور کنسولی ایرانیان ترکیه میخک
شما باید در این سامانه ثبت نام کنید و مدارک مورد نیاز هر بخش از اقدامات کنسولی خود را بارگزاری نمایید. من هم با کد ملی و یک ایمیل ثبت نام کردم و وارد شدم.
اما هرچه گشتم نتوانستم بخشهای مرتبط با ترجمه شناسنامه و گواهی ازدواج را پیدا کنم.
شاید چندین ساعت از وقتم را صرف این موضوع کردم و سر آخر دوستی از توران ازمیر به من گفت روی این لینک بزن:
سامانه نوبتدهی خدمت کنسولی
وارد لینک شدم و درخواستم را ثبت کردم و در کمال تعجب دیدم کنسولگری ایران از ۲۴ ساعت آینده به من وقت ملاقات برای انجام کارها را میدهد.
حتی شک کردم و گفتم مگه میشه؟
بعد یکی از دوستان مشاور توران ازمیر گفت بله میشه. برخی کارها در کنسولگری مثل ترجمه شناسنامه یا گواهی ولادت و ترجمه گواهی ازدواج، اصلا نیازی به بارگزاری مدارک ندارند. کافیست شما فقط از کنسولگری ایران وقت بگیرید. اصل مدارک و کپیها را همراه ببرید همانجا برایتان انجام میدهند
اما برای ترجمه گواهینامه ایرانی در ترکیه حتما لازم است بارگزاری مدرک در سامانه میخک را انجام دهیم ضمن این که حضور شخص گیرنده مدرک نیز واجب است
سایر موارد نیز مثل وکالتنامه و گذرنامه و ……. هم همینطور هستند.
من برای سه روز آینده وقت کنسولگری را تایید کردم از بابت ترجمه مدارک یک خانواده ۴ نفره البته هرکدام به صور جداگانه که بعدا متوجه شدم خیلی نیازی به گرفتن وقت برای چهار نفر نبود چون قرار بود فقط خودم تنهایی برای این کار بروم. نکته قابل ذکر این که دقت کنید این حالت ترجمه شناسنامه و گواهی ازدواج و ولادت فقط امکان حضور یک نفر مثل پدر خانواده را دارد و برخی مدارک حتما نیاز به حضور خود شخص دارند. گاهی عدم آگاهی نسبت به همین موارد به ظاهر پیش پا افتاده برای شما تبدیل به یک چالش بزرگ میشوند!
حالا برای سفر بین ازمیر تا استانبول باید زمینی بروم یا هوایی؟
درست همان زمانی که مشغول تصمیمگیری در این باره بودم یکی از دوستان مشاور توران ازمیر گفت که طبق قانون جدید برای پروازهای داخلی یا باید دو نوبت واکسن کرونا در ترکیه را تزریق کرده باشید!
یا اینکه تست پیسیآر جدید بدهید وگرنه اجازه پرواز ندارید. من یک نوبت واکسن استرازنکا در ایران زده بودم و به دلیل اینکه هنوز اقامت ترکیه را نداشتم نتوانسته بودم برای واکسن اقدام کنم. تستPCR در ازمیر هم که شامل هزینهای حدود ۲۵۰ لیر بود هرچند که البته اخیرا مراکزی در ازمیر با ارقام پایینتر و با هماهنگی مجموعه توران ازمیر هم تست را انجام میدهند.
نکته بعدی این که پروازهای مابین ازمیر و استانبول را چک کردم. وقت کنسولگری من ساعت ۹ صبح بود و اگر قرار بود سر ساعت برسم باید حدود ساعت ۷.۳۰ به استانبول میرسیدم. پس باید پرواز ساعت ۶ صبح را انتخاب میکردم و این یعنی این که باید ساعت ۴ صبح از خانه بیرون میزدم. تازه این مورد را هم اضافه کنید که پروازتان تاخیر نداشته باشد!
پس تصمیم بر این شد که با اتوبوس راهی این سفر مابین ازمیر تا استانبول شوم.
مزیت اول این که ساعت بیرون آمدن من از خانه در منطقه ماوی شهیر کارشیاکا ازمیر حدود ۱۱ شب میشد. یعنی ساعتی که کم کم باید میخوابیدم. دوم این که در صورت انتخاب سفر زمینی با اتوبوس ساعت ۷ صبح به مرکز شهر استانبول میرسیدم و با خیال راحت راهی کنسولگری میشدم. دوباره یکی از دوستان دپارتمان خدمات زندگی توران ازمیر مرا راهنمایی کرد که از شرکت اتوبوسرانی پاموککاله ماشین بگیر. چرا که شاتلهایی در سطح شهر دارد که مسافران را از ایستگاههای مختلف سوار کرده و به صورت رایگان و به ترمینال میبرد! چه عالی! پس سعی کردم از وبسایت پاموککاله برای خرید بلیط اقدام کنم اما چون از من شماره کیملیک یا اقامت ترکیه میخواست موفق نشدم.
دوباره همان دوستی که همراه ما به عنوان مترجم کارهای روزانه میآمد قبول زحمت کرده و به صورت تلفنی بلیط گرفت. صندلی در اتوبوس وی آی پی با هزینه ۲۵۰ لیر بین ازمیر و استانبول. خب به نسبت قیمتهای ایران اینجا هزینههای جابجایی خیلی بالاتر است. دلیل هم قیمت بالای سوخت در ترکیه است. ضمنا یک نکته را فراموش نکنید برای انتخاب ایستگاهی که قرار است در استانبول پیاده شوید حتما ایستگاه اتوبوس اِسِنلر را انتخاب نمایید که نزدیکترین به کنسولگری ایران است.
سه ایستگاه پیادهکردن مسافر شرکت پاموککاله در استانبول
ایستگاه شما باید این باشد Esenler otogar
Alibeykoy
Anadolu
به هر حال ساعت ۱۱ شب من در ایستگاه ۰۱ آدانا که نزدیک منزلمان بود سوار شاتل پاموک کاله شدم و بعد از حدود ۴۰ دقیقه به ترمینال اتوبوسرانی ازمیر رسیدم.
آنجا پاسپورتم را نشان دادم و بلیط کاغذی را دریافت کردم
از ازمیر به سمت استانبول!
سوار اتوبوس پاموک کاله شدم. خب، دروغ چرا؟ در اولین گام احساس کردم اتوبوسهای ویآیپی ما در ایران حداقل در بعضی از مسیرها کیفیت بالاتری دارند چه از جهت صندلی و چه از جهت فضای داخلی!
هرچند که متوجه شدم اینجا هم اتوبوسها چندین سطح دارند و این مسیری که ما انتخاب کردیم بهترینش همین اتوبوس بوده است. به هر حال سوار شدم و در صندلی جای گرفتم. اتوبوس راه افتاد و من در حال چرتزدن بودم تقریبا دو سه ساعتی گذشته بود که چراغهای داخل ماشین روشن شدند و گفتند که توقفی ۲۵ دقیقهای داریم. وسط یک بیابان اما یک اقامتگاه تر و تمیز. با کمی کش و قوس از ماشین پیاده شدم. یک ساختمان بزرگ و کلی تابلو که مشخص بود تازهساز هم هست. وارد سالن که شدم دیدم اوه عجب رستورانیه؟
خیلی خیلی ترو تمیز و براق با دهها میز و صندلی گرم و نرم. چندین قسمت جدا برای تهیه صبحانه و غذای گرم به صورت سلف سرویس با قیمتهای خیلی معقول .خب اول از همه فقط از کنار اینها رد شدم و به سمت سرویس بهداشتی رفتم که در آخر سالن قرار داشت. یعنی به درستی شما باید از همهجای سالن غذاخوری و فروشگاه سوغات عبور میکردید و به انتهای سالن میرسیدید که چند سرویس بهداشتی جداگانه مخصوص آقایان، بانوان و مادران بچهدار وجود داشت
شاید تا پیش از رسیدن به این قسمت نظرم این بود که بابا همون اتوبوسهای خودمون تو ایران چیزی کم ندارن اما الان دیگه نظرم کاملا عوض شده بود
ممکن است ما اتوبوسهای بهتری داشته باشیم اما متاسفانه:
چیزی که نداریم و نتوانستیم در این سالها نیز به آن دست یابیم اقامتگاههای بین راهی تر و تمیز با غذاخوریهای عالی و سرویسهای بهداشتی به غایت بهداشتی است
موردی که من همیشه در ایران حسرتش را خوردهام. چرا ما حداقل به این شعار دینی خود که معتقدیم کشورمان و اغلب مردممان مسلمان هستند توجه نداریم؟ النظافته منالایمان؟ اینجا من به معنای واقعی نظافت را دیدم و گفتم بعید است با روندی که ما در پیش گرفتهایم حالا حالاها بتوانیم به این میزان از نظم برسیم؟
خب بگذریم
ما به ماشین برگشتیم و به محض رسیدن از پذیرایی داخل ماشین نیز بهرهمند شدیم .
حدود ساعت ۷ صبح بود که به استانبول رسیدیم
راننده اعلام کرد که به ایستگاه اول استانبول رسیده است. من میدانستم که نباید در این ایستگاه پیاده شوم و ایستگاه ما اِسِنلَر است . پس با خیال راحت نشستم و تقریبا یک ساعت دیگر طول کشید تا به ایستگاه داخل شهری اسنلر برسیم . یک نکته جالب این که در پاییز و زمستان تا ساعت ۸ صبح در قسمتهای غربی ترکیه هنوز هوا تاریک است و اصلا خبری از روشنایی نیست. زمانی هم که من به ایستگاه پیادهشدن رسیدم هوا همچنان تاریک بود. از اتوبوس پیاده شدم و دیدم که یک کافه و یک سرویس بهداشتی کنارش است. خب وارد سرویس بهداشتی شدم که 2.5 لیر هزینه داشت! قطعا به تروتمیزی آن رستوران بین راهی نبود ولی بد هم نبود بالاخره آب گرم، مایع دستشویی و دستمال کاغذی موجود بود!
بعدش گفتم که الان ساعت ۸ صبح است و من ساعت ۹.۳۰ باید کنسولگری باشم چه کنم؟ گوگل مَپز را چک کردم و دیدم مسیرمان با تاکسی تقریبا ۳۰ دقیقه است.
پس در همان کافه جمع وجور ترمینال نشستم و یک نسکافه و بیسکوییت سفارش دادم حدود ۳۰ دقیقه آنجا بودم و بعد تصمیم گرفتم تاکسی بگیرم. خب قبلش چک کردم که:
تاکسی گرفتن در ترکیه (استانبول و ازمیر) به چه صورت است؟
خلاصه این که تاکید مقالهای که خواندم بر این بود که حتما به تاکسی متر تاکسی دقت کرده و اشاره کنید که تاکسیمتر بزند. ضمنا خودتان هم روی گوشی گوگل مپز را روشن کرده تا راننده ببیند که مسیر را میدانید.
نکته نهایی این که اگر واقعا ترکی بلد نیستید بگویید ترکچه بیلمیوروم و اصلا صحبت خاصی نکنید که حواستان پرت نشود.
گاهی برخی رانندههای تاکسی با ایجاد حواسپرتی در شما مسیر را میپیچانند متاسفانه! (البته طبق تجربه چندین ماهه من اکثر رانندگان تاکسی در ازمیر و استانبول آدمهای درستی هستند) فقط نکته خیلی مهم اینکه در زمان سوار شدن به تاکسی باید آدرس را درست و دقیق بدانید. به طور مثال من گفتم ایران باش کنسولوسلو که راننده کاملا بلد بود.
İran İslam Cumhuriyeti Başkonsolosluğu
اما اگر هم بلد نباشد روی گوگل مپ به او نشان بدهید تا شما را به مقصد برساند. نکته نهایی تاکسی گرفتن در ترکیه ( استانبول یا ازمیر) این که معمولا اگر تاکسیها داخل ترمینال باشند یا به خاطر شما وارد شوند هزینه 5 تا 10 لیر بابت پارکینگ ترمینال را از شما خواهند گرفت.
البته مواردی که درباره تاکسی گرفتن در استانبول گفتم در مورد تاکسی گرفتن در ازمیر نیز تا حدود زیادی صدق میکنند.
خلاصه این که ساعت ۹ صبح به سرکنسولگری ایران در یک محله قدیمی و اصیل استانبول رسیدم. یک کوچه تنگ و باریک و سنگفرش که نگهبانی داشت و خیلی اجازه رفت و آمد ماشین هم وجود نداشت
دم در کنسولگری رفتم و دیدم که دو دسته آدم وجود دارند یک دسته خارجیانی که شامل دوستان افغان بودند و به دنبال ویزای ایران بودند و دسته دیگری ایرانیان که به دنبال کارهای کنسولی بودند. به دیوارها نگاه کردم و دیدم که مدارک لازم برای هرکار را کامل نوشتهاند.
مدارک لازمه برای ترجمه در سفارت ایران در استانبول
سریع عکس گرفتم و دیدم که کلی فتوکپی کم دارم. خوشبختانه ۵۰ متر مانده به سفارت ایران یک مرکز کپی وجود داشت که همه مدارک را آنجا کپی کرده و با خودم بردم. نگهبان ورودی سفارت به من گفت چه کار دارید؟
گفتم نوبت ترجمه دارم. پاسخ داد برگه دارید گفتم بله و او به همین اکتفا کرد و من را بدون کوچکترین معطلی به داخل راه داد. خداییش برخورد پرسنل در تمام چندساعتی که من آنجا بودم و رفتوآمد داشتم حداقل با ما ایرانیان بسیار دوستانه و محترمانه بود. فضای داخلی کنسولگری ایران هم گرم و نرم خوب بود شاید به این دلیل که بالاخره در جمع بزرگی از هموطنان قرار داشتیم! وارد شدم نوبت دیجیتال گرفتم و منتظر نوبت شدم. خانمی که مسئول کار من بود هم با خوشرویی و ادب تمام مدارک را گرفت. فقط لازم بود که یک فرم درخواست پر کنم آن را گرفتم و تکمیل کردم.
سپس مدارک را بررسی کرد کپیها را گرفت و هزینه را که حدود ۱۴۰۰ لیر ترکیه میشد اعلام کرد. من خوشبختانه میدانستم که حتما باید کارت بانکی داشته باشم و کلی ایرانیان بودند که میآمدند و پول نقد داشتند! این بندگان خدا مجبور بودند از این و آن خواهش کنند تا برایشان کارت بکشند یا این که مجبور بودند به بانک رفته و فیش واریز کنند
پس پیشنهاد من این است که قبل از رفتن به کنسولگری یا سفارت ایران حتما کارت بانکی ترکیهای داشته باشید.
گرفتن کارت بانکی با پاسپورت ایرانی کار خیلی سختی نیست
که البته زحمت این کار را دوستان مشاور توران ازمیر برای من کشیده بودند.
شما نیاز به یک کد ورگی دارید که یا مراجعه به یکی از شعب اداره مالیات یا وبسایت دولت ترکیه قابل دریافت است.
و مراجعه به یکی از شعب زراعت بانک ترکیه
به هر حال کار محاسبه که انجام شد خانوم مسئول گفتند که پاکت پستی بگیرید و آدرس استانبول خود را نوشته و بروید.
گفتم خانوم من از ازمیر میآیم
ایشان با تعجب گفتند جدی میگید؟ مدرکی هم دال بر ادعاتون دارید؟ خوشبختانه کپی سند ملکی را که خریده بودم در کیفم داشتم به ایشان نشان دادم. گفتن اصلش رو هم دارید که گفتم خیر. سپس پرسیدن بلیط ازمیر را هم دارید؟ من جیبهایم را گشتم و خوشبختانه بلیط کاغذی اتوبوس همراهم بود. بلیط را که به کارمند کنسولگری نشان دادم پرسید بلیط برگشت چطور؟ آن را هم دارید؟
پاسخ دادم خیر هنوز نخریدم! منتظر بودم ببینم اینجا کارم چه ساعتی تمام میشود آنگاه بخرم. خب کمی من و من کرد و گفت باشه به هر صورت بروید و پاکت پست را بخرید تا ببینم برایتان چکار میتوانم بکنم؟
سپس من هم رفتم ۲۵ لیر پاکت پستی را خریدم و به سرکار خانم دادم. ایشان گفتند برید به سلامت فقط ساعت ۳ بعد از ظهر بیایید ترجمهها را بگیرید. اگر استانبول بودید دو هفته دیگر برایتان پست میشد!
دوستان عزیز هرچند که من این مقاله را به صورت داستانی برای شما مینویسم اما کاملا دقت کنید که تک تک این نکات آموزشی هستند.
چه بسا که اگر من همراه خودم سند نداشتم یا بلیط نداشتم کارمند سفارت احتمالا اصلا باور نمیکرد که من از ازمیر آمدهام و تصورش این بود مثل برخی هموطنان به خاطر سرعت کار دارم دروغ میگویم!
حتی به نظر من اگر میتوانید اصل سند خود را به همراه داشته باشید تا جای تردید کمتری باقی بماند
به هر حال من یکی دوساعتی از کنسولگری بیرون رفتم با دوستی قدیمی که در استانبول زندگی میکند و او هم از قضا همانروز برای تمدید گذرنامه نوبت سفارت داشت دیدار کردم. با هم ناهاری خوردیم و ساعت دو به سفارت برگشتم. البته راستش را بخواهید ساعت ۱.۳۰ برگشتم. خواستم برم و بپرسم که چی شد اما گفتم بگذار حداقل ساعت بشه دو بعد برم. ساعت که شد ۲.۰۱ با احترام به سمت گیشه رفتم کاغذ نوبت را نشان دادم و گفتم فرموده بودید خدمت برسم خواستم ببینم اگه ترجمهها حاضر هستند؟ مرحمت فرمایید. سرکار خانم هم با احترام گفتند چند دقیقهای تشریف داشته باشید الان میرم میپرسم. بعد از حدود پنج دقیقه ایشان با مدارک برگشتند و من ترجمهها را تحویل گرفتم. خب یک بخش مهم کار انجام شده بود اما هنوز یک قسمت مهم باقی مانده بود. مهر تایید دولت ترکیه یا کایماکاملیک به زبان ما قائم مقامی!
برای مهر تایید کایماکاملیک در استانبول کجا باید میرفتم؟
گفتم بهتر از همه اینه که اول برم یک آب گرمی به سر و صورتم بزنم سرحال بیام تا فکرم باز بشه. خب از در سفارت بیرون آمدم ولی در آخرین لحظه گفتم بگذار دوباره از نگهبانی بپرسم که برای مهر کایماکاملیک باید کجا بروم؟نگهبان نگاهی به برگههای من انداخت و گفت به نظرم چون شما از ازمیر آمدهای بیا و همین دفتر استانداری استانبول که نزدیک سفارت است برو. هرچند که دوستان دیگری قبلا به من گفته بودند که باید برای این مهر به منطقه فاتیح استانبول بروم. من هم که دیدم آدرسی که نگهبان داده نزدیکتر است وسوسه شدم که به همینجا بروم.
(نکته قابل ذکر این که اگر قرار بود سفارت از طریق پست بسته را ارسال کند خودشان این مهر را میزدند ولی من چون نامهها را دستی گرفته بودم ناچارا باید خودم مهرها را میزدم)
پس چند دقیقهای پیاده رفتم و ساختمان استانداری را پیدا کرده وارد شده و به طبقهای که فکر میکرم مسئول این بخش هستند رفتم. نوبت گرفتم و چند دقیقهای منتظر ماندم. نوبتم که رسید، مسئول بخش گفت که کایماکاملیک یوک! یعنی اینجا نمیزنیم. گفتم نرده؟ یعنی کجا و او هم گفت فاتیح! بالاخره با همین زبان کر و لالی متوجه شدم که باید به همان فاتح بروم و راه فراری وجود ندارد. ساعت چند بود؟
۳.۳۰ بعد از ظهر و
ادارات دولتی ترکیه حداکثر تا ساعت ۵ عصر کار میکنند
گوگل مپز را باز کرده و دیدم که حدود ۴۵ دقیقه مسیر پیاده روی تا مرکز کایماکاملیک فاتح دارم.
همین مسیر با ماشین حدود ۲۵ دقیقه نشان داده شده بود هرچند که تجربه به من میگفت اگر در ترافیکهای ترکیه گیر کنی زیاد نباید توجهی به اپلیکیشنها کنی چون اغلب ترافیک را درست محاسبه نمیکنند
خب باید چه میکردم؟
راستی تا یادم نرفته باید بگم یکی از چیزهایی که از اولین روزهایی که وارد ازمیر شدم چشمم رو به خودش جلب کرده بود اسکوترهای شارژی کرایهای بودند. اینجا پر شده از این اسکوترها با برندهای مختلف که جایجای شهر هستند و شما با اپلیکیشنهای هرکدام میتوانید از آنها استفاده کنید. چندین روز قبل از این که عازم استانبول بشم سعی کرده بودم که حداقل اپ یکی از این برندها رو بتونم روی گوشیم نصب و راهاندازی کنم. اما یک مشکل وجود داشت. همه این اپها نیاز دارند که شما یک کارت خرید تماسسیز داشته باشید.
زمانی که شما در زراعت بانک ترکیه حساب باز میکنید کارت نرمال به شما میدهند که اسم و فامیل رویش ندارد و قابلیتهای خرید اینترنتی ندارد. راهکارش این است که درخواست کارت تماسسیز بدهید که با مشخصات کاملتر است و با برندهایی جهانی مثل مسترکارت لینک شده است. خب کارت من عادی بود اما چند روز پیش از سفر استانبول زمانی که برای همسرم حساب بانکی باز کرده بودیم درخواست کارت تماسسیز کرده بودیم. تقریبا دو روز قبل از سفر استانبول من کارت تماس سیز همسرم توسط پست آمده بود. خوشبختانه امکان ثبت نام در اپلیکیشنهای اسکوتر به وجود آمد. من هم در یکی از این برندها که بیشتر از همه دیده بودم یعنی بین بین ثبت نام کرده و یک اعتبار ۵۰ لیری نیز گرفته بودم.
حال در استانبول بودم مسیری ۴۵ دقیقهای پیش رو داشتم و اسکوتر شارژی بین بین جلوی چشمم بود
برای اولین بار در یک منطقه شلوغ بازاری در استانبول اپلیکیشن را باز کردم و اسکوتر را فعال کردم
البته پیشنهادم به شما این است که حتما برای بار اول در یک جای خلوت این کار را انجام دهید با دست خالی و بدون استرس!
با کیف مدارکُ و روشن بودن جیپیاس این کار را انجام دادم در یک مکان شلوغ که کار را بسیار سخت کرده بود. اما به هر حال یک تجربه بسیار هیجانانگیز برای من خلق شد. کوچه پس کوچههای ترکیه را با اسکوتر شارژی پیمودم و حدود ۲۵ دقیقه بعد به آدرس رسیده بودم.
اسکوتر را پارک کردم پایان سفر را زدم عکسی از قفل شدن برای اپلیکیشن فرستادم و وارد سازمانی شدم که یک دوستی از استانبول برای من لوکیشن فرستاده بود. سازمانی عریض و طویل بود که من وارد شدم کلی اتاق داشت و من گیج شده بودم! بعد از ۱۵ دقیقه سردرگمی بالاخره به اتاقی رسیدم که فکر میکردم به کار من مرتبط باشد. مدارک را به کارمند ادامه نشان دادم و گفتم کایماکاملیک و خوشبختانه سریع متوجه شد و گفت که کلا ساختمان را اشتباه آمدهای و یک کوچه جلوتر باید بروی. خلاصه از سازمان بیرون آمدم و رفتم یک کوچه جلوتر باز هم یک سازمان دولتی مرتبط با اداره مهاجرت یا همان گوچ بود وارد شدم و پرسیدم کایماکاملیک؟ باز هم گفتند خیر کمی جلوتر. تا بالاخره به سازمان مورد نظر رسیدم. دیدم این همان آدرسی است که من خودم در سرچ گوگل مپز به آن رسیده بودم اما متاسفانه گول لوکیشن شخص دیگری را خورده بودم.
وارد ساختمان شدم و دیدم که نوشته کایماکاملیک
خب رسیدم به دفتر مورد نظر و فرد گفت برو به بلوک روبرو بخش آپوستیل یا همان مهرکردن. رفتم آنجا و خوشبختانه خلوت بود. خانم متولی بخش فقط پاسپورت مرا چک کرد و تمامی ترجمههای ما از قبیل شناسنامه دو فرزندم و ترجمه قباله ازدواج را مهر کرد و به من دارد. وقتی مهر را گرفتم عکس نامهها را برای دوستان توران ازمیر ارسال کردم و از درست بودن کار مطمئن شدم.
کار تمام شده بود یا به قول ترکها بیتی گیتی
حال باید برای برگشت از استانبول به ازمیر فکری میکردم
بهترین گزینه دوباره به نظرم همان اتوبوسهای پاموک کاله بودند. مسیر ترمینال اسنلر را روی گوشی چک کردم و دیدم که حدود ۲۵ دقیقه با تاکسی راه است. پس تاکسی گرفتم آدرس را نشان دادم و راهی ترمینال شدم. پاموک کاله را پیدا کردم پاسپورت را نشان دادم مقصد ازمیر را گفتم. هس کد را نشان دادم و یک بلیط ازمیر خریدم ساعت حرکت هم ۵ بود یعنی حدود ۲۰ دقیقه بعد!
سریع رفتم یک نسکافه خریدم موبایلم را به شارژ زدم و اماده حرکت شدم. مسیر برگشت خیلی طولانیتر از رفت بود چرا که اتوبوسهای این ساعت معمولا توقفهای زیادی بین راه دارند تا مسافران خود را تکمیل کنند. یکی دوساعت اول برایم جذاب بود چرا که روز بود و مناظر برایم جدید بودند. خلاصه این که حدود ساعت ۱۰ شب دوباره به همان توقفگاه بینراهی رسیدیم البته در جهت مخالف جاده. این بار مثل یک شیر گرسنه بودم بعد از آب زدن به سر و صورتم رفتم سراغ سلف سرویس و یک پرس غذای خوشمزه چلو گوشت با مخلفات سفارش داد که قیمتش شد حدود ۷۰ لیر. غذا فوقالعاده با کیفیت و لذیذ بود و واقعا در سطح یک رستوران سطح بالا!
کل سختیهای این سفر به همین توقف بینراهی ارزش داشت. خلاصه این که حدود ساعت ۱ شب به ازمیر رسیدم و نیم ساعت بعد در رختخواب گرم و نرم خودم خوابیده بودم.
این بود خاطره سفر من از ازمیر به استانبول